عکس هفته
اختراع رباطی عاشق توسط یک دانشجوی ایرانی
هومن سامانی، محقق ایرانی در زمینه هوش مصنوعی به همراه گروهی از محققان دانشگاه سنگاپور موفق به ساخت روباتی موسوم به لاواتیکس شدهاند که برای تقلید عواطف انسانی و به خصوص توانایی عشق ورزیدن طراحی شده است.
بر اساس گزارش تکناز به نقل از تکنولوژی ریویو، این روبات که ظاهر آن بیشتر به یک حیوان پشمالوی سفید رنگ شباهت دارد، هنگام ابراز محبت به دیگران نزدیک شده و نورهایی با رنگهای متفاوت پخش میکند.
سامانی میگوید برنامه ریزی رایانهای این روبات بر اساس تحلیل روابط محبت آمیز میان انسانها صورت گرفته است.
سامانی میگوید: در رابطه میان انسانها، زمانی که 2 نفر به یکدیگر علاقهمند شده و تمایل به ادامه رابطه دارند، درست مانند آیینه رفتار فرد مقابل را منعکس کرده و از آن تقلید میکنند.
این تقلید را میتوان در حرکات بدن، حالات صورت و دیگر ابعاد مشاهده کرد. این روبات نیز میکوشد برای بروز احساس دقیقا همین کار را انجام دهد.
روبات لاواتیکس همچنین به شماری میکروفون، دوربین و حسگرهایی مجهز است که امکان شناسایی کاربر و ایجاد رابطه دوستانه بلند مدت با انسان را برایش فراهم میکند.
لاواتیکس 6 حس را به نمایش میگذارد؛ شادی، ناراحتی، ترس، تعجب، تنفر و عصبانیت. با استفاده از نورهای LED و یا لرزش، رفتارهای این روبات نمایان میشود.
داستان هفته
آرتور اش " تنیس باز برتر جهان که در دوران بازی خود موفق به دریافت 3 بار عنوان قهرمانی مسابقات بزرگ جهانی معروف به گرند اسلم شد؛در سال 1983به دلیل دریافت خون آلوده مبتلا به بیماری ایدز شد.
هواداران این ورزشکار از سراسر دنیا نامه های همدردی و اظهار تأسف خود را برای او می فرستادند
متن یکی از نامه ها اینچنین بود:
چرا خدا تورا برای این بیماری انتخاب کرد؟
جواب زیبا و عمیق او این بود:
در دنیا 50000000 کودک بازی تنیس را آغاز می کنند
5000000 نفر یاد میگیرند چطور تنیس بازی کنند.
500000 نفر تنیس را در سطح حرفه ای یاد می گیرند.
50000 نفر پا به مسابقات می گذارند.
5000 نفر سرشناس می شوند
50 نفر به مسابقات جهانی راه پیدا می کنند.
4 نفر به نیمه نهایی می رسند.
و 2 نفر به فینال....
و آن هنگام که جام قهرمانی را روی دستانم گرفته بودم ؛ هرگز نگفتم خدایا چرا من؟
امروز هم که از این بیماری رنج می کشم هرگز نمی گویم: خدایا چرا من؟
یک ایده خلاقانه
پندار یوسفی
ندار یوسفی، جوان 26 سالهای است که با ایده خلاقانه اعتراضآمیزش، مؤسسه نشنال جئوگرافیک را بیچاره کرد. رگ غیرتمان بیرون زده بود؛ هم وقتی در یکی از آخرین نسخههای اطلس مؤسسه نشنالجئوگرافیک، پایین نام خلیج فارس نوشته شد «خلیج عربی» و هم وقتی فیلم «300» رفت روی پرده .
برای اعتراض، راههای مختلفی وجود داشت . یکی از خلاقانهترین این راهها، استفاده از «بمب گوگلی» بود. کافی بود مثلا کسی بزند Arabian Gulf تا نتیجه اول جستوجو، حسابی حالش را بگیرد .
آن روزها هیچکس نمیدانست چه کسی فتیله این بمب گوگلی را روشن کرده اما حالا دیگر غمتان نباشد؛ سازنده آن بمبها را پیدا کردهایم؛ پندار یوسفی جوان 26سالهای که سالهاست خارج از ایران زندگی میکند و این روزها او را در کانادا میتوانید پیدا کنید ولی ایرانی بودنش را هرگز فراموش نکرده است .
او خودش از ماجراهای این 2 بمب معروف برای ما نوشت
قضیه بمب گوگلی خلیج فارس برمیگردد به نوامبر2004 و زمانی که مؤسسه نشنال جئوگرافیک در آخرین نسخه از کتاب اطلس خود، نام «خلیج عربی» را در پرانتز و پایین عبارت خلیج فارس ذکر کرده بود. در همان زمان من هم مثل بقیه ایرانیها از این موضوع ناراحت بودم؛ خصوصا که سابقه زندگی در کشورهای عربی را هم داشتم؛ جایی که هر روز و در همهجا این عبارت جعلی دیده و شنیده میشد و ما را آزار میداد .
من هم مثل خیلی از کاربران ایرانی اینترنت، طومارهای اعتراضی را امضا کرده بودم، ولی احساس میکردم که صرف امضا کردن طومار، کار زیادی را از پیش نمیبرد؛ برای همین به دنبال راهی بودم که اعتراضمان را به شکلی متفاوت که اثرگذاری آن بیشتر باشد انجام دهیم .
در مورد بمب گوگلی از حدود یک سال قبل از آن اطلاعاتی داشتم. وقتی در همان روزهای بحث در مورد قضیه خلیج فارس، در سایتهای ایرانی به نوشته کاربری ناشناس برخوردم که اشارهای به استفاده از بمب گوگلی کرده بود، بلافاصله تصمیم گرفتم این پیشنهاد را عملی کنم .
در مورد اینکه بمب گوگلی چیست، همان موقع در وبلاگم نوشتم: «اگه تعداد زیادی لینک از صفحات مختلف به یک وبسایت خاص و با استفاده از یک عبارت خاص داده بشه، ردهبندی اون سایت تو فهرست گوگل میآید بالا و اگه لینکها به اندازه کافی زیاد باشه، حتی به رده اول میرسه؛ مثلا اگه تعداد زیادی از ما وبلاگدارها با عبارت انگلیسی arabian gulf لینک بدیم به یک وبسایتی که در مورد خلیج فارس هست، هر کسی که تو گوگل عبارت arabian gulf رو جستوجو کنه اولین نتیجهای که میگیره اون صفحه مربوط به خلیج فارس خواهد بود که ما ساختهایم ».
و به همراه آن توضیح، صفحهای ساده درست کردم شبیه پیغام خطایی که مرورگر اینترنت معمولا هنگام عدم توان دسترسی به یک وبسایت نمایش میدهد؛ با این تفاوت که به جای پیغام معمولی، کلمات آن را به این صورت تغییر داده بودم: «خلیج موردنظر پیدا نشد، حتما منظورتان خلیج فارس است ».
به این ترتیب، در صورت موفقیت این حرکت، هر کس که در اینترنت برای عبارت خلیج عربی جستوجو میکرد، به پیغام غیرمنتظره بالا برمیخورد .
بعد از نوشتن دستورالعمل کامل چگونگی عملی کردن چنین کاری در وبلاگ خودم، وبلاگها و وبسایتهای دیگر بهتدریج به حمایت از این طرح برخاستند و بهزودی خبر این طرح به طور گستردهای میان ایرانیان پخش شد. حتی جالب بود که خیلی از دوستانم که نمیدانستند این حرکت را من شروع کردهام، ایمیلهایی را که درباره آن گرفته بودند، برای من هم میفرستادند و از من میخواستند که در آن شرکت کنم .
بالاخره پس از نزدیک 2 هفته و با همیاری صدها نفر از صاحبان وبلاگها و وبسایتهای ایرانی، بمب گوگلی ما به اصطلاح «منفجر» شد و در رتبه اول گوگل و وبسایتهای جستوجوی دیگر قرار گرفت. خبر این بمب در رسانههای ایرانی و خارجی پخش شد. از آنجا که محتوای صفحهای که ساخته بودم جالب و نسبتا بامزه بود و در عین حال عصبانی یا خصمانه جلوه نمیکرد، بسیاری از خبرگزاریهای بزرگ، خبر بمب گوگلیمان را در اخبار روزانه و در قسمت «خبرهای نرم» خود منتشر کردند .
این اولین باری بود که وبلاگنویسان ایرانی، با گرایشها و اعتقادات مختلف، همگی دست به دست هم دادند و نه تنها در دنیا خبرساز شدند بلکه توانستند عملا چیزی را تغییر دهند. چند هفته بعد از این ماجرا، با فشار خبری که حرکت ما و دیگر گروههای ایرانی روی نشنال جئوگرافیک ایجاد کرده بود، آنها عقبنشینی کردند و آن عبارت را اصلاح کردند و این پیروزی بزرگ به نام وبلاگنویسان ایرانی ثبت شد .
خلاقیت هفته
وسیله ای بسیار جالب، خلاقانه، بامزه و انعطاف پذیر که کاربردهای بسیاری می تواند داشته باشد.
جهت مشاهده توانایی های این وسیله جالب بر روی ادامه مطلب کلیک بفرمایید
|
امتیاز مطلب : 178
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38